سام سام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

پسر یکی یه دونه ی ما

عکس های 3 ماهگی سام

عزیزم اینجا موهاتو برای اولین بار ژل زدم و فشنت کردم.تو از وقتی دنیا اومدی موهات بلند و خوشگل بود واسه همین من همش می خواستم موهاتو ژل بزنم که بالاخره این کارو کردم. هنوز تموم نشده لطفا به ادامه مطلب بروید بقیه عکس ها اونجاست   اینم یه عکس نیم رخ با تشکر از خانواده عمو محمد که لطف کردن این همه عکس خوشگل از تو گرفتن. ...
13 اسفند 1390

اولین کلمه دست و پا شکسته

پسر خوشگل و ناز و تپلی مامان برای اولین بار دیروز مامان گفتی (٣ ماه و ٢٣ روزه بودی) البته نتونستی درست بگی آخه هنوز خیلی کوچولو هستی و زوده که حرف بزنی ولی همینی هم که گفتی خیلی خوبه و منو خیلی خوشحال کردی.دیروز ظهر مثل همیشه داشتم باهات حرف میزدم و تو از خودت صدا در میاوردی و با صوت جواب میدادی بعدش بهت گفتم بگو مامان که گفتی (اما) امروز هم از وقتی بیدار شدی چند بار باهات تمرین کردم و باز هم تونستی همونجوری مامان بگی.وقتی باهات حرف میزنم همش مدل لب هاتو یه جوری میکنی که بتونی کلمه ها رو تکرار کنی. آفرین پسر گلم خیلی باهوشی ماشالله. اینم عکست وقتی که می خوای بگی مامان ...
12 اسفند 1390

مسواک زدن

  پسر گلم الان 4 روزه که مسواک میزنی.(اولین روزی که مسواک زدی ٣ماه و ١٥ روزه بودی)بعد از خوردن مولتی ویتامین باید مسواک بزنی تا لثه هات تمیز بشن بعضی وقت ها بعد از خوردن شیر هم مسواک میزنی.خیلی پسر خوبی هستی نیازی نیست من واست مسواک بزنم خودت این کارو می کنی. انگار دستت از مسواک خیلی بهتره شاید هم خوشمزه تره آخه بعضی وقت ها هم مسواک رو از دهنت در میاری و به جاش دستت رو میخوری.عزیزم تو هر کاری که بکنی واسه من و بابایی خیلی شیرینه و تازگی داره تو همه ی لحظات زندگی ما رو با کارهای جدیدت شیرین تر و زیبا تر میکنی.خیلی خیلی خیلی دوست دارم. ...
7 اسفند 1390

مسابقه عکس کوچولو های پاییز ٩٠

پسر گلم اولین مسابقه ای که شرکت کردی دوم شدی. مسابقه عکس کوچولو های پاییز ٩٠ با موضوع نینی و دست خوردن بود که دوست جونا لطف کردن بهت رای دادن . من و بابایی خیلی خوشحال شدیم واسه همین برات یه جایزه خریدیم. انشاالله دفعه دیگه اول میشی. اینم عکسی که دوم شدی.  این عکس رو هم بعد از شنیدن این خبر گرفتم. معلومه که خیلی خوشحال شدی نفس مامان.  اینم عکس اولین جایزه ای که بابایی واست خریده.   ...
5 اسفند 1390

سام و شهر بازی

بعضی وقت ها میزارمت روی تشک بازیت وحسابی مشغول میشی به اسباب بازیهات دست میزنی و تکونشون میدی هم خوشحال میشی و می خندی هم تعجب می کنی.عزیزم من که بیشتر از تو خوشحال میشم وقتی میبینم بازی می کنی آخه نمیدونی این تشک رو با چه ذوق و شوقی واست درست کردم. این اولین چیزی بود که واست درست کردم اون موقع هنوز دنیا نیومده بودی.                           سامی جون شهر بازی تو چون خیلی پیشرفته و مجهزه همه دلشون می خواد بیان اونجا بازی کنن ما که هنوز از هیچکی ورودی نگرفتیم و بدون ورودی اجازه میدیم هر کی دوست داشت بیاد ولی وقتی...
4 اسفند 1390